یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

عشق در میزند!!!

سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ق.ظ

شاید اونروز که داشتم وبلاگ آزیتا رو میخوندم یک درصدم احتمال نمیدادم که یکی از اون دغدغه هایی که تو آخرین پستش گفته بود، برام رنگ بگیره باز .. وقتی داشتم اون پستش میخوندم فقط به این فکر میکردم که چقد از این دغدغه ها برای منم شدن یه دغدغه... دغدغه هایی که گاهی باعث میشن یه روز تموم رو بهش فکر کنی، تصمیم بگیری راجع بهش، خیال پردازی کنی، و آخر سر هم هیچ چیز تغییر نکرده باشه و این فقط تو بودی که ساعت ها بهش فکر کردی!!!

دغدغه ای که از یادم رفته بود، بی خیالش شده بودم، دور از ذهن بود برام حالا پر رنگ تر از هروقت دیگه ای شده.. اونقدی پر رنگ که شبای تاریک اتاقمُ پر از رنگ هایی کرده که دوسشون دارم!!! فیروزه ای، بنفش، یاسی، گلبهی.. من اینروزها که بیشتر از همیشه به او، آینده اش، خودم، آینده ام، فکر میکنم پر از خواستن هایی شدم که مدت هاست دلتنگشون بودم.. آرامش!!! همون چیزی که تونستم دوباره توی نگاهش ببینم.. شروع امسال دلم روشن بود به اتفاق هایی که میتونن قلب کوچیکم به تپش وادار کنن.. 

مسافری که خیلی وقت تو ایستگاه اتوبوس منتظرش بودم از راه رسید.. دیشبم پر شده بود از دلتنگی های جمع شده... پر بود از صدای منظم قلبم.. پر بود از اویی که تازه رسیده بود اما با خستگی سفر.. دیشب بهترین زمان بود برای شنیدن صدای احساسی که هم قدم عقلم شده بود :)))



 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۱
لادن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی