1- امروزمُ دوست داشتم....پُر بود از حس هایی که بهش نیاز داشتم. یادم رفت تموم دلتنگی دیشبُ که با دیدن فیلمش اشکام روی گونه هام نشستن....چهارشنبه ها همیشه خاص و عزیز بودن برام...مطمئنم روح اونم راضی به این دلتنگیا نیس..دُرُسته که بیشتر از هروقت دیگه ای بیقرارم و دلتنگ و کسی نیس که حرفامُ بشنوه،اما دارم یاد میگیرم با این قضیه تلخ کنار بیام..سخته اما شدنی!!!
2-فقط 20 دقیقه طول کشید اما برای اینروزام کاااافی بود.بی نهایتمُ راضی کرد.همین که چند دقیقه کوتاه جایی قدم زدم،همین که چند دقیقه آدمای دور و برم دیدم،همین که چند دقیقه کوتاه ریه ام رو پُر کردم از دودِ هوایِ شهرم،همین که تموم خریدم یه دستمال مرطوب جیبی بود و یه عصاره،همه اینا کااافی بود تا دوستِ درونمِ راضی کنم از خودم...
3-شرایط اقتصادی این چند ماه زیاد مناسب نیس تا جایی که کفگیر تهِ دیگُ سوراخ کرده و پول تو جیبی و کارتم سر جمع به 20 هزار تومن هم نمیرسه اما برکتش زیاد و هنوز ته نکشیده و این یعنی هنوز امیدی هست که شرایط بهتر بشه :))
4-توی اون هوا و صدا،توی اون تاریکی،توی اون لحظه ای که داشتم امروزمُ یادم میاوردم دیدن یه دختر کوچولو ریزه میزه ای که پشتِ سرِ بابا بزرگش تاتی تاتی میکرد و هراز چندگاهی سرشُ برمیگردوند سمتم، باعث شد زبونم براش دربیارم و براش بخندم!! حواسش پرت بود،دستشُ گرفتم،کمی جلو بردمشُ دستشُ گذاشتم توی دستای بابابزرگش...
5-یه وقتایی هس که دلم میخواد خرخره بعضی از پسرا رو بِجواَم و خفشون کنم!!!! انقد که حرص درارن:// آغا جان من نخوام به شما جزوه بدم کیُ باید ببینم هان ؟؟؟؟ همون اول کار میای صندلی کناریم میشینی،خررر نیستم میفهمم واسه جزوه اس که اومدی کنارم نشستی اییییییییییش://// انقد هر ترم ازم جزوه گرفتی که دیگه همه میشناسنتا....اون پسره هم که ازم جزوه و شماره میخواست و ندادم هم خوب تیکه ای بهت انداخت:))) دلم شاد شد خخخخخ.
6- نمیدونم چه سری هس که بعضی وقتا آدم انقد مورد توجه قرار میگیره!!!از سوپری سر به زیر محل بگیر تا آقای بنفشُ،پسره توی بوفه یونی و الی ذلک...حالا آدم خودش هم خط بده باشه یه چیزی،نه مثه من که سرش جز بخوره توی دیوار که آدما خصوصا جنس عزیز مذکر رو ببینه:|||
دیگه هرچی بود گفتم...سخنرانی تموم شد دیگه برید به سلامت خخخخخ...نکنه منتظر نتیجه گیری هستین هان؟؟؟؟؟؟ برو آغا جان...بروووووووو