تنبلی مزمن ://
الکترونیکی که فصل 4 رهیافتش هنوز برگ نخورده چه برسه به خوندن و جواب دادن تمریناش!! مخابراتی که با خوندنش و حل کردن تمریناش احساس میکنم چیز زیادی ازش نفهمیدمُ ناامیدم نسبت بهش :// ماشینی که نمیدونم کِی بخونمش:|| مدار الکتریکی که استادی داره بسیاااااااار عااااااااالی و در عین حال سخت گیر، وقتی برای خوندنش پیدا نمیکنم آخرین امتحانمم هس حوصلش ندارم :/ تاریخ صدراسلام هم که کم مونده چندتا فحش آبدار نثار کلا دروس عمومی کنم ://// ترمودینامیکی که از سر ذوق 2 بار تا الان خوندمش با تمرینای 2 فصل اول:)) رسم فنی ای که نمیدونم بلدم یا نه..اصلا مبهمم!! هم توی ذهنم هس نقشه ها رو همم توی ذهنم نیس :|| تربیت بدنی ای که امروز تموم شد رفت پی کارش:)) آخیییییییییش...
اینا مدام حرفایی که دارم راجع به درسام به اون دوست درونم میگم که بلکه بفهمه درسام کمی تا قسمتی سنگین و سخت هستن و نمیتونم به خواسته هاش برسم... هر چند اون کار خودش میکنه و فقط فیلم میبینه و هروقت حوصلش بشه کمی درس میخونه....
رسم فنی!!!!!! سه شنبه صبحِ خروس خون امتحانشِ اما من تا الان چیز زیادی ازش نخوندم و کلید غلطکی و زبانه ای رو اصلا نمیفهمم :// عجیب اینروزا دچار سندرُم تنبلی مزمن شدم خخخخ
پی نوشت: دوستان نگران تنبلی مزمن من نباشید!! فقط بعععععععضی وقتا به صورت مقطعی میاد سراغم...خدارو شکر امروز که دوشنبه باشه از صبح در حال اسب دوانی توی میدون درس بودم تا الان که ساعت 9 شبِ...فردا هم به سمت میدونجنگ رسم فنی میرم که امیدوارم اولین امتحانمُ خاک کنم..ممنون از کامنتای خصوصی و عمومیتون :***