عنوان نداره
يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ
دوست داشتم از شدت بغض و گیجی گریه کنم و بگم این حرف ها یعنی چی !! یعنی من انقده نشناخته ام برات که با این نصیحت ها و رفتارهات میخوای من رو تغییر بدی ؟ منی که آزاد نیستم و همیشه تو قفس بودم و حالا با این نوع رفتارت همون یه ذره آزاد بودنم رو هم داری میگیری .
بی شک سر به راه ترین و بی حاشیه ترین بچه تو فامیل بودم و هستم و تغییر نمیکنم به هیچ وجه اما دوست ندارم با 22 سال سن یه سری از عادت هام رو بگیری ازم . این همراه من اومدن ها حس خفگی رو بهم میده ، هیچ میدونستی اینو ؟ میدونی که از وقتی فهمیدم انسانم و نفس میکشم خودم رو از شما جدا کردم و مستقل بودم ، پس نذار نگرانی های بی دلیلت من رو ازت دور کنه و دلم رو بشکنی .
۹۵/۰۲/۱۹