عنوان با شما
اصلا یک وقت هایی هست که هوس نوشتن از سرت میپرد و دستانت نمیروند که تایپ کنند و بنویسند از تو . میشود که می آیی ، مینویسی ، ویرایش میکنی اما تهش آن چیزی نیست که بخواهی و دوستش داشته باشی . تهش بی سر و ته است . تهش میشود اینکه دچار روزمرگی شده ای با یک سری افعال تکراری انسانی که هر روز انجامش میدهی . نه اینکه لذت نداشته باشد ها ؛ نه .. لذت دارد ، رویا دارد ، خاطره بازی دارد ، آینده نگری دارد اما نیرویی نیست که وادارت کند بنویسی و این نوعی مرگ است برای من حداقل .. برای منی که از وقتی یاد گرفته ام الفبا را ، نوشته ام . خوب و بد ، کم و زیاد ، اما نوشته ام همیشه ..
اصلا میدانید چیست !!! وقتی فعلی و عملی برایت مهم و ارزشی باشد دوست داری که در حد توانت بهترینت را نشان بدهی . من هم نوشتن برایم ارزش است ، دغدغه است ، عشق است ، آرامش است و خیال ندارم سر سری بگیرمش . دوست دارم بهترین شکل نوشتن از یک روزم را یادداشت کنم ..
شاید باید چند وقتی دست نگه دارم تا ذهنم یکجا جمع شود تا که بشود و بتوانم روزها و دقایقم را خوب تر یادداشت کنم !