من و باران و عاشقی و دیگر هیچ !
پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۰۲ ب.ظ
باز هم تو آمده ای که دل خوشم کنی ، لبخند های پهن را نقش اول صورتم کنی ..
تو آمده ای که دختر تنهای شهر کوله بر دوش باشد و سرما خورده باشد اما رهایت نکند و ساعت ها با تو باشد ..
تو آمده ای که گره های کور شده را با بودنت باز کنی ، خواب های شبانه را شیرین کنی ...
تو آمده ای که اولین شب های زمستان امسالم ، موسیقی متنش آهنگ بانوی خیال مازیار فلاحی باشد ...
تو ، به وقت ترین باران امسالی .. همان وقتی آمدی که باید میامدی ...
۹۴/۱۰/۰۳