خنکایِ پاییزی
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ب.ظ
یک ساعتی به آخر روز مانده بود. نسیم خنکی بود و کوچه ای بی عابر. دختری بود کوله بر دوش ، غرق در رویا. قدم هایی از سر تفنن روی جدول های آب. موهایی رقصان در باد و لب هایی بی کلام. دختری بود و یک کوچه !
۹۴/۰۷/۲۱