یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

کائناتم آرزوست :)

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ب.ظ

خب یه واقعیتی که هست و خیلی وقته دارم بابتش اذیت میشم ، اینه که تا حالا نشده مسئلهٔ فکری ای برام پیش بیاد و من بتونم با فکر کردن بهش به یه نتیجه درست و درمون برسم و خیلی قاطع و مطمئن پیش برم . بیشتر وقتا با فکر کردن راجع بهش بسی خسته شده ذهنم و همینجور ذهنم درگیر بوده و فکر پشت فکر اومده و نهایت هم نفهمیدم چه راهی درست تر و بهتره و نتیجه ای که من میخوام رو بهم میده !! و خب اکثر وقتا بی اینکه به نتیجه ای رسیده باشم اون موضوعه رو رهاش کردم و نذاشتم ذهنم خسته بشه و بعدش نا امیدی بهم غلبه کنه و وضع رو بدتر از اونی که هست ؛ کنه .. آخر این ماجراها هم همیشه کائنات یه کاری کردن و من رو ناخودآگاه تو مسیری قرار دادن که اون دغدغه هه جور خوبی حل شده و اغلب به جای درستی رسیدم . 

امروز و دیروز و این چند وقت گذشته هم به همین شکل داره میگذره و به شکل بدی ذهنم به مسئله ای خاص و مهم فکر میکنه و جالب هم اینجاست که واسه اولین بار تو تاریخِ زندگیم ؛ عقل و دلم هم مسیر هستن :دی و این پدیده ای تاریخی و غیرممکن به حساب میاد .. و از اونجایی که تنبلی ذهنی در من نهادینه شده ؛ باز هم سر رشته کار رو بدست کائنات عزیز میسپارم تا من رو مثل گذشته های نه چندان دور ، از لطف همیشگیشون بهره مند کنن و آخر این قصه و ماجرای ذهنی هم ختم بخیر بشه ؛)

و همین الان یادم اومد که اگه کائنات با من مهربون نبودن و یاریم نمیکردن ، آیا خودم میتونستم به شخصه گِلی به سر بگیرم یا نه !!!!



 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۱۳
لادن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی