یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

و نهایتِ سقوط

سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

روزای سه شنبه از وقتی چشمام باز میکنم، دارم آماده میشم که برم یونی و وقتی چشمام میبندم، خستگی و زانو درد 12 ساعت مدام سرکلاس نشستنُ خاتمه میدم و آلارم گوشیم برای چهارشنبه صبح تنظیم میکنم.. از بین اینهمه کلاسای جور واجور که هووووچ مهارتی رو بهت یاد نمیدن و تنها با یه سری تئوری جات مغزِ کار نکرده ات رو وادار به فسفر سوزی میکنن، کمی کلاس بررسی سیستم قدرت 1 رو دوست دارم :))   کلاسی که همه مطالبش با علاقه گوش میدم بی توجه به غر غر بچه ها که از سختی این درس میگن... حالا بعد از 3 سال دانشگاه اومدن میفهمم که گرایشم رو دوست دارم واقعنی.. 

عاما نمیشه پرتاب بطری نصفه نیمه آب معدنی رو بیخیال شد.. یه پرتاب عمودی به داخل سطل زباله ای که خااااالی از هرگونه آشغالی بود و ترانه ای گوش خراش رو برای بچه های کلاس ساخت :/ و در جواب این حرکتِ من یکی از پسرا گفت دستت طلا با این پرتابت خخخخخ... 



 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۸
لادن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی