یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

یادداشت های یه دخترِ اسفندی

به بهانه۲۰سالگیم مینویسم

اسفندِ برفی

دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۴۶ ب.ظ

سرمایی که دیروز بدنمُ بغل گرفته بود، اثرات برفی بود که کل شهرم دوره کرده بود اما من فکر میکردم فقط بارونِ که میباره..

از آخرین باری که برف بارید یه تصویر تو ذهنم دارم.. سال86 بود!! یکی از آخرین شبای آذر.. برف میبارید اما روی زمین نمیموند!!! اینبار هم...

تموم کوه هایی که مثل یه دیوار شهرم دوره کردن، پر از برف شدن :)) سفیدِ سفید.. امروز صبح که یونی بودم با دقت همه کوه ها رو دیدم.. سرما کشیدن و تو خیابون بدون لباس گرم راه رفتن اما می ارزید.. امیدی که دیگه از دل همه رفته بود با این برف و بارون و سرما برگشت.. حالا میشه بخارایی که از دهن بیرون میاد رو دید.. میشه دید که لباسای گرم هنوز پوشیده میشن... میشه هنوز دماغت مثل بچگیا بچسبونی به شیشه بخار گرفته پنجره اتاقت :))



 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۴
لادن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی